تغييرات شدت و جهت تابش نور یکی از مهمترین چالشهای مطرح در سيستمهاي شناسایی چهره است كه منجر به ايجاد سايههاي عادي و غير عادي متفاوتي در تصوير چهره ميشود. امروزه روشهاي مختلفي براي بازشناسي چهره تحت شرايط نوري متفاوت ارائه شدهاند كه بسياري از آنها نياز به دانش قبل چکیده کامل
تغييرات شدت و جهت تابش نور یکی از مهمترین چالشهای مطرح در سيستمهاي شناسایی چهره است كه منجر به ايجاد سايههاي عادي و غير عادي متفاوتي در تصوير چهره ميشود. امروزه روشهاي مختلفي براي بازشناسي چهره تحت شرايط نوري متفاوت ارائه شدهاند كه بسياري از آنها نياز به دانش قبلي در مورد منبع نور و زاويه تابش دارند. در اين مقاله رویکردی مبتني بر روشهاي يادگيري برای استخراج دانش مربوط به زاويه نورپردازي در تصاوير چهره پيشنهاد شده است. ابتدا ویژگیهای DCT مؤثر در تغييرات نور از تصوير استخراج شده و پس از نرمالسازي، جهت تعيين کلاسهای نوری مورد استفاده قرار ميگيرند. براي یادگیری کلاسهای نوری از سه الگوریتم درخت تصميم، SVM و الگوريتم مبتني بر بيز WAODE استفاده شده و عملكرد آنها ارزيابي شده است. نتایج بهدست آمده روي پایگاههای تصویری YaleB و ExtendedYale نشان ميدهد كه SVM بهترین متوسط دقت را برای طبقهبندی تصاویر چهره در نورپردازیهای مختلف ارائه میدهد. در حالی که طبقهبند بیزی WAODE به دلیل مقاومت بهتر در برابر فقدان داده، براي کلاسهای نوری با زاویه تابش زیاد نتایج بهتری را ارائه میدهد.
پرونده مقاله
متداولترین روش در تشخیص تشنجات صرعی روش مبتنی بر پردازش سیگنالهای EEG حاصل از انجام الکتروآنسفالوگرافی میباشد که به دلیل نیاز به اتصال الکترودهایی به نواحی مختلف از سر فرد مشکلات حرکتی زیادی به وجود میآورد. هدف این تحقیق تشخیص خودکار و هوشمندانه صرع گراندمال و نیز ب چکیده کامل
متداولترین روش در تشخیص تشنجات صرعی روش مبتنی بر پردازش سیگنالهای EEG حاصل از انجام الکتروآنسفالوگرافی میباشد که به دلیل نیاز به اتصال الکترودهایی به نواحی مختلف از سر فرد مشکلات حرکتی زیادی به وجود میآورد. هدف این تحقیق تشخیص خودکار و هوشمندانه صرع گراندمال و نیز بازشناسی اعمال عادی فرد مبتلا به عارضه از طریق نظارت ویدئویی میباشد. در این مقاله از ترکیب دو تکنیک بینایی ماشین و یادگیری ماشین به منظور تشخیص صرع گراندمال و بازشناسی اعمال عادی برای فردی استفاده میشود که روی زمین و یا تخت دراز کشیده است. بعد از حذف پسزمینه از دنباله قابهای ویدئویی و جداسازی شبح تصاویر، ویژگیهای هندسی مناسب استخراج شده و به عنوان ورودی به دستهبند ماشین بردار پشتیبان چندکلاسه اعمال گردید تا عمل دستهبندی ویدئوها و تخصیص برچسب رفتاری مناسب به صورت خودکار انجام شود. تمامی پیادهسازیهای این تحقیق در محیط نرمافزار Matlab نسخه a.2011 انجام شده است. در این سیستم هوشمند، میانگین دقت تشخیص و بازشناسی 21/90 درصد میباشد. به کارگیری این سیستم علاوه بر کاهش ناظر انسانی، کمک زیادی در تشخیص به موقع و همیشگی عارضه مینماید. این روش به دلیل نیاز به یک دوربین فیلمبرداری ساده و یک سیستم کامپیوتری معمولی، روشی مقرون به صرفه بوده و برای قشرهای درآمدی مختلف قابل تهیه است. علاوه بر آن غیر تماسی بودن سیستم پیشنهادی، عاملی برای حذف مشکلات حرکتی است. دقت بالا تأییدکننده کارایی مناسب این سیستم میباشد.
پرونده مقاله