ارائه یک رویکرد عاملگرای راستیآزما برای دستگاه کنترل ضربان قلب که برای تنظیم ضربان بیماران دچار آرتیمی استفاده میشود و همچنین امکان کنترل و دسترسی به عملکرد آن در هر زمان و مکان از طریق بستر ابر جهت اطمینان از کارکرد صحیح آن، هدف این مقاله است.
در صورت از کار افتادن چکیده کامل
ارائه یک رویکرد عاملگرای راستیآزما برای دستگاه کنترل ضربان قلب که برای تنظیم ضربان بیماران دچار آرتیمی استفاده میشود و همچنین امکان کنترل و دسترسی به عملکرد آن در هر زمان و مکان از طریق بستر ابر جهت اطمینان از کارکرد صحیح آن، هدف این مقاله است.
در صورت از کار افتادن دستگاه تنظیم ضربان قلب به هر دلیل و یا تولید ضربان نامناسب توسط دستگاه، جان بیمار به خطر میافتد. با استفاده از رویکرد پیشنهادی، از عملکرد صحیح دستگاه تنظیم ضربان قلب میتوان اطمینان حاصل نمود. این رویکرد با استفاده از عامل نرمافزاری که قابلیت یادگیری تقویتی دارد میتواند شرایط پیشبینی نشده را فراگرفته و بر اساس آن رفتار نماید. استفاده از بستر ابر امکان ارسال پیام در شرایط بحرانی برای مراکز پزشکی را فراهم میکند. پس از محاسبه تعداد ضربان قلب بیمار به وسیله دستگاه تنظیم ضربان قلب و قبل از اعمال آن در بدن بیمار، رویکرد پیشنهادی مقدار ضربان محاسبهشده را بر اساس نظرات متخصص بررسی میکند و در صورت مغایرت بر اساس مکانیزم یادگیری تقویتی آن را تصحیح میکند. رویکرد پیشنهادی به طور خودکار و هوشمند با استفاده از قابلیت یادگیری تقویتی عمل مینماید. این روش به صورت شبیهسازی بر روی ابر و اتصال به یک دستگاه الکترونیکی همراه با بیمار پیادهسازی و از نظر زمان اجرا مورد بررسی و پذیرش قرار گرفت.
نتایج روش پیشنهادی با خروجیهای مورد انتظار در دیتاستهای موجود مقایسه شده است. این مقایسه نشان داد که استفاده از رویکرد پیشنهادی 24/13 درصد محاسبه انجامشده توسط دستگاه تنظیم ضربان قلب را دقیقتر میسازد. استفاده از عاملهای نرمافزاری با به کارگیری قابلیت یادگیری تقویتی میتواند نقش مهمی در بهبود رفتار دستگاههای پزشکی در شرایط بحرانی داشته باشد.
پرونده مقاله
الگوریتمهای مسیریابی متعددی برای ارتباطات تکپخشی و چندپخشی در سیستمهای روی تراشه چندپردازندهای ارائه شده است. پروتکلهای چندپخشی برای شبکههای روی تراشه در سالهای اخیر، در هماهنگسازی ساعت، دسترسیهای مکرر به حافظههای مشترک توزیعشده، همزمانی و همسانسازی حافظه چکیده کامل
الگوریتمهای مسیریابی متعددی برای ارتباطات تکپخشی و چندپخشی در سیستمهای روی تراشه چندپردازندهای ارائه شده است. پروتکلهای چندپخشی برای شبکههای روی تراشه در سالهای اخیر، در هماهنگسازی ساعت، دسترسیهای مکرر به حافظههای مشترک توزیعشده، همزمانی و همسانسازی حافظههای نهان مورد استفاده قرار میگیرند. الگوریتمهای مسیریابی تکپخشی برای هدایت بستههای چندپخشی مناسب نیستند چون احتمال بروز مشکلاتی از قبیل افزایش ترافیک، ازدحام و بنبست را در شبکه روی تراشه بالا میبرند. از جمله راهکارهای برجسته برای ارتباطات چندپخشی در سیستمهای چندکامپیوتری عبارتند از الگوریتمهای مبتنی بر مسیر و الگوریتمهای مبتنی بر درخت که در سالهای اخیر این راهکارها به شبکههای روی تراشه نیز تعمیم داده شدهاند. در این مقاله، طرح پیشنهادی با استفاده از شبکه بازپیکربند، سعی در کاهش توان مصرفی و تأخیر بستههای چندپخشی در طول مسیر دارد. به طور دقیقتر، چنین ساختاری با استفاده از سوییچهای ساده در همبندی بازپیکربند به جای مسیریابها و با بخشبندی شبکه به اندازههای کوچکتر، درختهایی را برای هدایت بستههای چندپخشی میسازد که منجر به بهبود توان مصرفی و تأخیر ارسال پیام میشود. نتایج به دست آمده از شبیهسازی بر روی ترافیکهای واقعی و ساختگی، نشان از برتری روش پیشنهادی ارائهشده در مقایسه با روشهای قبلی مبتنی بر درخت با حداکثر کاهش 33% توان مصرفی و 51% تأخیر متوسط بستهها دارد
پرونده مقاله
امروزه با ظهور و گسترش دادههای بعد بالا، روند انتخاب ویژگی نقش بسیار مهمی را در زمینه یادگیری ماشینی و به خصوص مسایل طبقهبندی داده، بازی ميکند. کار بر روی دادههای با بعد بالا از جمله دادههای میکروآرایهای با مشکلاتی همچون وجود ویژگیهای نامرتبط و افزونه بسیار روبه چکیده کامل
امروزه با ظهور و گسترش دادههای بعد بالا، روند انتخاب ویژگی نقش بسیار مهمی را در زمینه یادگیری ماشینی و به خصوص مسایل طبقهبندی داده، بازی ميکند. کار بر روی دادههای با بعد بالا از جمله دادههای میکروآرایهای با مشکلاتی همچون وجود ویژگیهای نامرتبط و افزونه بسیار روبهرو است که باعث کاهش نرخ صحت طبقهبند، افزایش هزینه محاسباتی و معضل "نفرین بعد" میشود. در این مقاله به ارائه یک روش ترکیبی با استفاده از رویکردهای خرد جمعی برای انتخاب ویژگی در دادههای با بعد بالا پرداخته میشود. در روش پیشنهادی، ابتدا در مرحله اول از یک روش فیلتری برای کاهش بعد داده استفاده میشود، سپس در مرحله دوم، دو الگوریتم روزآمد پیچشی با استفاده از رویکرد خرد جمعی بر روی ویژگیهای کاهشیافته اعمال شده و نتیجه تجمیع میگردد. روش پیشنهادی بر روی 8 پایگاه داده میکروآرایهای مورد ارزیابی قرار گرفته و مقایسه نتایج با چندین روش روزآمد و شناختهشده در حوزه انتخاب ویژگی، کارایی روش پیشنهادی را تأیید میکند.
پرونده مقاله
با توجه به این که در شبکههای حسگر بیسیم، انتخاب مناسب گره بعدی جهت جلوگیری از حملات و کاهش سطح مصرف انرژی حایز اهمیت است، در این مقاله روشی مبتنی بر منطق فازی برای انتخاب گره گام بعدی با مد نظر قرار دادن وضعیت و انتقال گزارش به گرههای مختلف ارائه میشود. در این روش ب چکیده کامل
با توجه به این که در شبکههای حسگر بیسیم، انتخاب مناسب گره بعدی جهت جلوگیری از حملات و کاهش سطح مصرف انرژی حایز اهمیت است، در این مقاله روشی مبتنی بر منطق فازی برای انتخاب گره گام بعدی با مد نظر قرار دادن وضعیت و انتقال گزارش به گرههای مختلف ارائه میشود. در این روش به صورتی کارامد گره گام بعدی با چهار عامل بر مبنای سیستم منطق فازی انتخاب میشود. این چهار عامل، بیانکننده چهار پارامتر بهینهشده از نظر انرژی، یعنی درجه نزدیکی گره به کوتاهترین مسیر، درجه نزدیکی گره به سرخوشه، نسبت انرژی باقیمانده هر گره و تعداد پیامهای غلط فیلترشده میباشد. روش پیشنهادی با افزایش سطح انرژی و حفظ سطح همسانی از امنیت در مقایسه با پروتکل LEAP همراه است. همچنین این امکان فراهم میشود تا با انتخاب مناسب گام بعدی قادر به شناسایی مسیرهای مناسب و امن و جلوگیری از حملات باشیم. مقایسه روش پیشنهادی و روشهای مرتبط نشان میدهد که روش پیشنهادی مصرف انرژی را کاهش چشمگیری داده و متعاقب آن طول عمر شبکه را افزایش میدهد. همچنین نتایج حاصل از شبیهسازی نشان میدهد که با انتخاب مناسب گام بعدی با تلفات بسته کمتری نسبت به روشهای دیگر مواجه هستیم
پرونده مقاله
امروزه با توجه به توسعه شبکهها و تکنولوژیهای ارتباطی، اینترنت اشیا به عنوان بخش جداییناپذیر از فناوری اطلاعات مطرح شده است. توسعه این فناوری با توجه به محدودیت دستگاههای متحرک از نظر توان محاسباتی، ظرفیت باتری و حافظه با چالشهایی روبهرو میباشد. در راستای حل این چ چکیده کامل
امروزه با توجه به توسعه شبکهها و تکنولوژیهای ارتباطی، اینترنت اشیا به عنوان بخش جداییناپذیر از فناوری اطلاعات مطرح شده است. توسعه این فناوری با توجه به محدودیت دستگاههای متحرک از نظر توان محاسباتی، ظرفیت باتری و حافظه با چالشهایی روبهرو میباشد. در راستای حل این چالشها، رایانش ابری موبایل که با به خدمت گرفتن فضای ذخیرهسازی و قدرت محاسباتی ابر، ظرفیت موبايل را برای انجام برنامههای کاربردی بهبود میبخشد، مطرح شده است. به این منظور، برخی از مؤلفههای برنامه کاربردی با هدف بهینهسازی زمان اجرا و انرژی مصرفی کل، برای اجرا به ابر تخلیه میشوند. با توجه به تأثیر تحرک دستگاه متحرک بر شرایط شبکه دسترسی و کیفیت اتصال، تصمیمگیری مؤلفههای مناسب جهت تخلیه به ابر باید با توجه به تحرک دستگاه انجام پذیرد. تا کنون روشهای محدودی در زمینه تخلیه بار تحرکآگاه ارائه شده است. این روشها از مشکلاتی از جمله عدم استفاده از مدل تحرک مناسب، عدم لحاظ قابلیت تحملپذیری خطا، تخلیه یکجای برنامه و عدم توجه به تخلیهبار ریزدانه رنج میبرند. در این مقاله به منظور رفع این مشکلات، یک روش تصمیمگیری تخلیه بار تحرکآگاه با استفاده از زنجیره مارکوف تحرک کاربر و قابلیت تحملپذیری خطا ارائه شده است. نتایج ارزیابیها نشان میدهد که روش پیشنهادی نسبت به روش اخیر مطرح در این زمینه تا 75% در زمان اجرا و 65% در انرژی مصرفی جهت اجرای برنامه کاربردی بهبود ایجاد میکند
پرونده مقاله
روش حذف درز یکی از روشهای تغییر ابعاد مبتنی بر محتوا است. در این روش، مسیر پیوستهای از پیکسلهای کمارزش که از بالا تا پایین و یا از چپ تا راست تصویر امتداد دارند و درز نامیده میشوند، استخراج میگردند. با حذف درزها از تصویر و یا اضافهکردن آنها به تصویر، میتوان ابعا چکیده کامل
روش حذف درز یکی از روشهای تغییر ابعاد مبتنی بر محتوا است. در این روش، مسیر پیوستهای از پیکسلهای کمارزش که از بالا تا پایین و یا از چپ تا راست تصویر امتداد دارند و درز نامیده میشوند، استخراج میگردند. با حذف درزها از تصویر و یا اضافهکردن آنها به تصویر، میتوان ابعاد تصویر را به ترتیب کاهش و یا افزایش داد. روش حذف درز را از دو منظر سرعت و کیفیت میتوان مورد مطالعه قرار داد. در این مقاله یک روش موازیسازی برای افزایش سرعت این الگوریتم ارائه شده که در آن تصویر اصلی به دو زیرتصویر زوج و فرد تجزیه میشود و عمل جستجو به طور مستقل روی این دو تصویر انجام میگردد. در مقایسه با روش حذف درز، روش پیشنهادی با حفظ نسبی کیفیت تصویر، سرعت را به حداقل دو برابر افزایش میدهد. میتوان هر یک از روشهای جستجوی درز پیشین را در روش پیشنهادی به کار برد و یا آن را با سایر روشهای موازی ادغام نمود. در ادامه به اصلاح روش پیشنهادی با هدف افزایش کیفیت پرداخته شده است.
پرونده مقاله
مسئله پوشش از مسایل مهم و پرکاربرد در هندسه محاسباتي است که در اين مسأله، نقاط بايستي با حداقل يک شکل هندسي پوشانده شوند. نوع خاصي از مسأله پوشش، مسئله جداسازي نقاط است که در اين مسئله حداقل دو دسته نقطه وجود دارد که تمايز آنها با رنگ نشان داده ميشود (براي مثال نقاط آب چکیده کامل
مسئله پوشش از مسایل مهم و پرکاربرد در هندسه محاسباتي است که در اين مسأله، نقاط بايستي با حداقل يک شکل هندسي پوشانده شوند. نوع خاصي از مسأله پوشش، مسئله جداسازي نقاط است که در اين مسئله حداقل دو دسته نقطه وجود دارد که تمايز آنها با رنگ نشان داده ميشود (براي مثال نقاط آبي و قرمز) و بايستي نقاط با يک شکل هندسي از هم جدا شوند که به اين شکل هندسي، جداکننده ميگويند. در اين مقاله مسئله جداسازي نقاط آبي و قرمز با دو- گوه جداکننده با زاويه مشخص مورد بررسي قرار ميگيرد. الگوريتم ارائهشده براي اين مسأله تمام دو- گوههاي جداکننده با زاويه مشخص را در زمان بهينه O (n log n) گزارش ميکند.
پرونده مقاله
در اين مقاله، الگوريتمي با قابليت تنظيم وفقي براي دستهبندي بستههاي IPTV با هدف کاهش نرخ از دست دادن بسته در شبکه غير فعال نوري در بستر اترنت ارائه شده است. این الگوریتم به وسیله دستهبندی مناسب بستههای ورودی به OLT، عملکرد تخصیص پهنای باند با روش WRR را بهبود میبخ چکیده کامل
در اين مقاله، الگوريتمي با قابليت تنظيم وفقي براي دستهبندي بستههاي IPTV با هدف کاهش نرخ از دست دادن بسته در شبکه غير فعال نوري در بستر اترنت ارائه شده است. این الگوریتم به وسیله دستهبندی مناسب بستههای ورودی به OLT، عملکرد تخصیص پهنای باند با روش WRR را بهبود میبخشد. بر اساس نتايج شبيهسازيهاي صورتگرفته توسط شبيهساز NS، نرخ از دست دادن بسته در روش پيشنهادي نسبت به روشهاي پيشين در بهترین حالت 65% کاهش يافته است.
پرونده مقاله