در سالهاي اخير به منظور کاهش بيشتر نرخ بيت و از آنجا پهناي باند توجه روزافزوني به استفاده از مدلها و تکنيکهاي غير خطي پيشبيني در کدگذاري گفتار شده است. معمولاً شبکههاي عصبي براي اين هدف به کار ميروند که منجر به تا dB3 کاهش بيشتر در انرژي سيگنال تحريک ميشوند. پيش چکیده کامل
در سالهاي اخير به منظور کاهش بيشتر نرخ بيت و از آنجا پهناي باند توجه روزافزوني به استفاده از مدلها و تکنيکهاي غير خطي پيشبيني در کدگذاري گفتار شده است. معمولاً شبکههاي عصبي براي اين هدف به کار ميروند که منجر به تا dB3 کاهش بيشتر در انرژي سيگنال تحريک ميشوند. پيشبيني غير خطي همچنين ميتواند بر پايه بسط سريهاي ولترا انجام گيرد که در آن براي سادگي معمولاً بسط به بخشهاي نخست و دوم محدود ميشود (پيشبيني درجه دو). مطالعات اوليه نشان دادند که در مقايسه با شبکههاي عصبي استفاده از فيلترهاي ولترا منجر به يک کاهش بسيار بيشتر در انرژي سيگنال تحريک ميشود (6 تا dB10). با اين وجود به دليل ناپايداري اين کاهش نميتواند منجر به کاهش نرخ بيت يا بهبود نسبت سيگنال به نويز شود. اين ناپايداري در دکدکننده به دليل وجود خطاي محاسباتي (براي نمونه ناشي از چنديکردن سيگنال تحريک) و حساسيت بالاي محاسبات به اين خطا ايجاد ميشود.
در کار اصيلي که در اينجا ارائه ميشود ناپايداري در کدک در هر دو نوع پيشبيني پيشرو و پسرو به ترتيب با استفاده از الگوريتمهاي کمترين مربعها (LS) و کمترين ميانگين مربعهاي (LMS) سيگنال خطا بررسي ميشود. نشان داده ميشود که پايداري در عوض فداکردن بخش عمدهاي از صرفهجويي به دست آمده در انرژي سيگنال تحريک به دست ميآيد به گونهاي که سطح کاهش نهايي اغلب همانند شبکههاي عصبي ميباشد. در پيشبيني پيشرو پس از پايدارسازي و با وجود اندکي افزايش در پيچيدگي عملياتي در 20 تا 45٪ قالبها افزودن بخش درجه دو سودمند خواهد بود. بر اين اساس الگوريتمي توسعه مييابد که پيشبيني غير خطي تنها بر روي اين قالبها انجام گيرد. اين الگوريتم باعث بهبود تا dB4 در نسبت سيگنال به نويز نهايي ميشود. پيشبيني غير خطي پسرو متوالي با وجودي که از نقطه نظر پيادهسازي بسيار مناسبتر است در مقايسه با پيشبيني خطي کارايي بهتري را نتيجه نميدهد.
پرونده مقاله
هدف از نگارش اين مقاله ارائه يك روش تحليلي براي بررسي عملكرد فرآيند ديكدينگ تكراري كدهاي LDPC هنگام استفاده از الگوريتم انتقال پيام ميباشد. پيامهاي مبادلهشده در الگوريتم انتقال پيام را ميتوان به صورت متغيرهاي تصادفي با توزيع گوسي مدل نمود. در اين مقاله روش تقريبي جد چکیده کامل
هدف از نگارش اين مقاله ارائه يك روش تحليلي براي بررسي عملكرد فرآيند ديكدينگ تكراري كدهاي LDPC هنگام استفاده از الگوريتم انتقال پيام ميباشد. پيامهاي مبادلهشده در الگوريتم انتقال پيام را ميتوان به صورت متغيرهاي تصادفي با توزيع گوسي مدل نمود. در اين مقاله روش تقريبي جديدي براي محاسبه پارامترهاي آماري اين متغيرهاي گوسي پيشنهاد شده است. بر مبناي روش پيشنهادي، روابط تحليلي مناسبي به فرم بسته توسعه يافتهاند و به كمك آنها يك مدل تحليلي براي بررسي فرآيند ديكدينگ تكراري كدهاي LDPC پيام ارائه شده است. مدل پيشنهادي ابزار مناسبي براي تحليل فرآيند ديكدينگ كدهاي LDPC است و ميتوان از آن جهت تعيين پارامتر آستانه نويز، بررسي نحوه انتشار خطا و نيز بررسي همگرايي ديكدينگ تكراري استفاده نمود. مقايسه نتايج حاصل از بكارگيري مدل تحليلي پيشنهادي با نتايج حاصل از روشهاي موجود، نشاندهنده آن است كه روش پيشنهادي با حجم محاسباتی قابل قبول به دقتي بيش از روشهاي موجود دست مييابد.
پرونده مقاله
در اين مقاله، روش معادله سهموي براي حل مسأله انتشار امواج از درون ساختارهای پنجرهای مورد استفاده قرار ميگيرد. با استفاده از اين روش مسأله انتشار امواج از داخل يك مجموعه پنجره براي حالتهاي مختلف حل میشود و چگونگی تأثیر ابعاد پنجرهها بر پرتو پراش حاصل بررسی میگردد. چکیده کامل
در اين مقاله، روش معادله سهموي براي حل مسأله انتشار امواج از درون ساختارهای پنجرهای مورد استفاده قرار ميگيرد. با استفاده از اين روش مسأله انتشار امواج از داخل يك مجموعه پنجره براي حالتهاي مختلف حل میشود و چگونگی تأثیر ابعاد پنجرهها بر پرتو پراش حاصل بررسی میگردد. نتايج حاصل از اعمال روش معادله سهموي براي مسأله ذکرشده در حالتهای تابش عمودی و مایل امواج صفحهای یکنواخت و نایکنواخت ارائه شده و با نتایج حاصل از روش FDTD موجود در مراجع در حالت تابش موج صفحهای یکنواخت مقایسه میشود. با توجه به تشابه زیاد نتایج حاصل از این دو روش، از آنجا که روش معادلات سهموي نسبت به روش FDTD به زمان محاسبات و حافظه كامپيوتر كمتري نياز دارد، ميتواند شيوه مناسبي براي حل چنين مسائلي باشد.
پرونده مقاله
ظرفیت سیستمهای مخابرات بیسیم را میتوان با به کار بردن چند آنتن در فرستنده و چند آنتن در گیرنده به نحو قابل ملاحظهای افزایش داد. در چنین سیستمهایی، که سیستمهای MIMO نامیده میشوند، گیرنده با اطلاع از کانال به آشکارسازی سیگنال ارسالی میپردازد. در صورتی که اطلاعات ک چکیده کامل
ظرفیت سیستمهای مخابرات بیسیم را میتوان با به کار بردن چند آنتن در فرستنده و چند آنتن در گیرنده به نحو قابل ملاحظهای افزایش داد. در چنین سیستمهایی، که سیستمهای MIMO نامیده میشوند، گیرنده با اطلاع از کانال به آشکارسازی سیگنال ارسالی میپردازد. در صورتی که اطلاعات کانال در گیرنده همراه با خطا باشد، كارايي آشکارساز كاهش يافته و نرخ خطای بیت افزایش مییابد. با توجه به اینکه در عمل، گیرنده تخمینی از کانال میان فرستنده و گیرنده را در اختیار دارد و نه مقدار دقیق آنرا، مقاله حاضر روشي بهبودیافته براي آشكارساز ML در سيستمهاي مخابرات بيسيم MIMO، در حالتي كه ماتريس كانال در گيرنده همراه با خطا در دسترس است را پيشنهاد ميکند. در روش پيشنهادي ما الگوريتم ML به صورت تحليلي اصلاح شده تا تأثير خطاي تخمين كانال بر روي آشکارسازی به حداقل كاهش يابد. بدین ترتیب در مقاله روشی پیشنهاد شده است که علاوه بر مقاومبودن در برابر خطای تخمین کانال از نظر نرخ محاسباتی با الگوریتم ML چندان تفاوتی ندارد.
پرونده مقاله
وجود بارهاي غير خطي و عدم تعادل در شبکه سهفاز، باعث ايجاد هارمونيکها و تلفات در شبکه ميشود. اعمال فيلترهاي اکتيو و پسيو از جمله روشهاي معمول کاهش يا حذف اين اثرات ميباشد. فيلترهاي پسيو در فرکانس خاص طراحي، و هارمونيک معيني را حذف ميکند و عيب آن امکان رزنانس آن با ا چکیده کامل
وجود بارهاي غير خطي و عدم تعادل در شبکه سهفاز، باعث ايجاد هارمونيکها و تلفات در شبکه ميشود. اعمال فيلترهاي اکتيو و پسيو از جمله روشهاي معمول کاهش يا حذف اين اثرات ميباشد. فيلترهاي پسيو در فرکانس خاص طراحي، و هارمونيک معيني را حذف ميکند و عيب آن امکان رزنانس آن با امپدانس شبکه معادل متصل به آن، و اندازه بزرگ المانهاي آن ميباشد. استفاده از فيلتر اکتيو مشکلات فوق را برطرف و علاوه بر حذف هر هارمونيک دلخواه به طور مجزا يا همگي با هم امکان رزنانس با شبکه نيز نخواهد داشت. از مشکلات اين فيلترها سرعت پاسخ ديناميکي محدود بوده که در نتيجه هارمونيکها را در حالت دائم مورد نظر قرار ميدهند. در اين مقاله اينورتر مورد استفاده در فيلتر اکتيو بر خلاف روشهای قبلی تحليل تکفاز، به صورت دقيقتر يعنی تحليل همزمان سهفاز مورد بررسی قرار گرفته است. همچنين اثر اهمی سلفهای مسير فازها نيز منظور شده است. استفاده از روش کنترل مد لغزشي و فيدبک انرژی خازنها سرعت پاسخ ديناميکي فيلتر را به طور مؤثري نسبت به روشهاي قبلي بهبود داده و قادر است نامتعادلي بار و هارمونيک را سريعاً جبران نمايد.
پرونده مقاله
مسيريابي كارا در شبکه تأثير مهمي در انتقال درست و سريع دادههاي الكترونيكي و بالابردن بهرهوری شبکه از جمله ايجاد تأخير كم و گذردهي بالا دارد. در دهه اخير الگوريتمهاي مسيريابي جديدي بر اساس مفاهيم سيستمهاي چندعامله، پيشنهاد شدهاند. يکي از اين الگوريتمها، AntNet است چکیده کامل
مسيريابي كارا در شبکه تأثير مهمي در انتقال درست و سريع دادههاي الكترونيكي و بالابردن بهرهوری شبکه از جمله ايجاد تأخير كم و گذردهي بالا دارد. در دهه اخير الگوريتمهاي مسيريابي جديدي بر اساس مفاهيم سيستمهاي چندعامله، پيشنهاد شدهاند. يکي از اين الگوريتمها، AntNet است که در مقايسه با روشهاي قبلي داراي کارايي بهتري در واكنش نسبت به تغييرات شبكه ميباشد. اما الگوريتم AntNet نيز دارای نقطهضعفهايي مانند همگرايي نسبي ديرهنگام است. در اين مقاله سعي شده است اين مشكل تا حدي رفع شود. پيشنهاد ما افزودن نوعي مورچه کمکي برای افزايش همکاري بين گرههاست تا زمان رسيدن به همگرايي در شبکه و واکنش نسبت به تغييرات شبکه سريعتر گردد. اين روش تعميمي از روش پيشنهادي قبلي است كه مورچههاي كمكي در نودهاي مياني نيز ايجاد ميشوند. به منظور ارزيابي كارايي، الگوريتم در محيط 2NS پيادهسازي شده و آزمايشهاي متعددي در شبكههاي NSFNet و NTTNet انجام گرديده است. تحليل آماري نتايج اين آزمايشها، نشان ميدهد استفاده از روش جديد رسيدن به همگرايي را در اكثر مواقع سريعتر ساخته است. در اين آزمايشها، تأخير تا 5% و تغييرات تأخير تا 6% كاهش پيدا كرده است. اين در حالي است كه حتي با كاهش آهنگ توليد عاملها، الگوريتم جديد با سربار كمتر نيز، كارايي بهتري نسبت به الگوريتم اصلي دارد.
پرونده مقاله
تصميمگيری، فرآيند انتخاب بهترين عمل يا گزينه از ميان گزينههای موجود میباشد. تصميمگيری چندمعياره، يکی از شاخههای پرکاربرد علم تصميمگيری محسوب میشود و روشهای زيادی تاکنون ارائه شده است. از ميان اين روشها، روش مجموع ساده وزين، به عنوان روش اصلی و پذيرفتهشده، به حس چکیده کامل
تصميمگيری، فرآيند انتخاب بهترين عمل يا گزينه از ميان گزينههای موجود میباشد. تصميمگيری چندمعياره، يکی از شاخههای پرکاربرد علم تصميمگيری محسوب میشود و روشهای زيادی تاکنون ارائه شده است. از ميان اين روشها، روش مجموع ساده وزين، به عنوان روش اصلی و پذيرفتهشده، به حساب میآيد. در اين مقاله روشهايي برای حل مسائل تصميمگيری بيان شده که کاملاً مبتنی بر شبکههای عصبی مصنوعی میباشد. اين مقاله کاربرد روشهای رايانش نرم را در حوزههای کلاسيک چون تصميمگيری نشان میدهد. در اين مقاله دو روش، يکی بر اساس شبکه عصبی با ناظر و ديگری بر اساس شبکه عصبی بدون ناظر، ارائه شده است. نتايج حاصل از اين دو روش با روش مجموع ساده وزين، مقايسه شده است.
پرونده مقاله